سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوچه باغ کهکشون

واااای هیجان زده ام در حد تیم ملی!

"م" مزدوج شد!

فک کن!
باورم نمیشه همون م کوچولو که بچگیا با هم از درخت انار بالا میرفتیم!
بعد دوتایی گیر میوفتادیم!
مامان من وقتی میومد بیارتمون پائین دعوامون میکرد

ولی مامی م با خنده میومد!

خداااا
ایشالله خوش بخت بشه و سعادت مند!

مؤدب


نوشته شده در شنبه 90/3/7ساعت 6:32 عصر توسط iran نظرات ( ) |


مامانم چند روز پیش توی حرم با خانومی که کنارشون نشسته بوده دوست میشن
یه خانوم سوری (اهل سوریه) به اسم لینة (به قول مامان؛ لینا)
{لینة یعنی بهترین نوع درخت خرما!}

لینا سالها توی کویت زبان انگلیسی درس میداده و حجاب هم نداشته اما همونجا با یه خلبان خوش تیپ(!!!) ایرانی که ایشون هم سالها کانادا بوده، آشنا میشه و ازدواج میکنه و بعد هم محجبه میشه

جالبه که خانومه و همسرش هر دو به زبان انگلیسی صحبت میکنن!
فک کن! خانومه عرب آقاهه فارس، بعد با هم انگلیسی صحبت میکنن!!!

خلاصه لینا برای مامانم تعریف میکنه که شوهرشو از هواپیمایی کویت اخراج میکنن، چرا؟ چون این عبارت رو به زبون آورده:
هم اکنون از فراز آب های خلیج همیشه فارس میگذریم!

آه خدای من!!!

تصور کنین یه ایرونی چقدر همیشه هر جا باشه باحاله!

لینا برای مامانم (البته با یه زبون فارسی خیلی دست و پا شکسته) تعریف میکنه که همون روز وقتی شوهرش با اون خبر بد به منزل بر میگرده،
کلی سر این قضیه بحثشون میشه! چون لینا از کودکی هرگز کلمه ی خلیج فارس رو نشنیده بوده و این به نظرش طبیعی بوده که شوهرشو اخراج کنن
به خاطر همین از شوهرش میخواد که بره و عذر خواهی کنه!



اما یه ایرونی باحالا چه عکس العملی میتونه داشته باشه؟!
خانومشو بر میداره میبره یه سفر فرانسه، بعد تو موزه لوور پاریس یه نقشه خیلی خیلی قدیمی نشونش میده که توش نوشته: persian golf

به اینجا که میرسه مامانم به لینا میگه:
من حس ایران پرستی همسرت رو تحسین میکنم!


نوشته شده در شنبه 90/3/7ساعت 6:22 عصر توسط iran نظرات ( ) |

Design By : Pichak