یه عالمه اتفاق خوش و ناخوش تو این مدت رخ داده عیدهای گذشته (و آینده) مبارک :) *** حدود دو هفته پیش یه دوست خانوادگی خیلی عزیز رو از دست دادم یه ترکش کوچولو چندسالی بود که توی سرش جا خوش کرده بود یه هفته بعد از پرکشیدنش خواب دیده که رفته به مزار یکی از شهدای روستاشون "هفته پیش یه شهید رو توی امامزاده جعفر(علیه السلام) خاک کردن که نام و نشونش هیچجا نوشته نشده" این خانوم هم اومده بوده دنبال آدرس و به مزار این دوست ما میرسه بعضیا انگار از همون اول با همه فرق دارن...
یه عالمه عید گذشته که هیچکدومشو هنوز تبریک نگفتم!
و یکی دو سال اخیر خیلی ایشون رو اذیت کرد
(البته ایشون پرونده ای به عنوان جانباز نداشت)
جراحی و درمان پیاپی نتونست فایده ای داشته باشه و در نهایت
وقتی هیشکی انتظارشو نداشت
بعد از تحمل دردهای خیلی زیاد
رفت...
خالهم رفته بودن امامزاده جعفر (علیه سلام)، به زیارت مزار دوستمون هم میرن
و میبینن که یه خانوم جوون با همسرش میان سر مزار ایشون
این خانوم بعد از همصحبت شدن با خالهم تعریف میکنه که
یهو از درون قبر صدای شهید رو میشنوه که بهش میگه
بعد یه استخون و چفیه و پوتین بهش میده و میگه اینا رو براش ببر
Design By : Pichak |